در فرآیند تولید قطعات فلزی، کیفیت سطح و یکنواختی لبهها نقش مهمی در عملکرد نهایی محصول ایفا میکنند. پرداختکاری و پلیسهگیری از مراحل نهایی و حیاتی در زنجیره ساخت هستند که با حذف زوائد، لبههای تیز و ناصافیهای سطحی، باعث بهبود خواص مکانیکی، زیبایی ظاهری و ایمنی استفاده از قطعات میشوند. این فرآیندها نهتنها عمر مفید قطعه را افزایش میدهند، بلکه از بروز مشکلات در مونتاژ یا عملکرد نیز جلوگیری میکنند.
علیرغم اینکه بسیاری از افراد، پلیسهکاری و پرداختکاری را به اشتباه یکسان میپندارند، این دو فرآیند از نظر ماهیت، هدف و تکنیکهای اجرایی تفاوتهای اساسی دارند.
دیبرینگ یک فرایند اصلاح ماده است که با حذف زوائد فلزی یا لبههای تیز، سطوح صاف و هموار ایجاد میکند. این فرایند معمولاً پس از فرایندهای ورقکاری انجام میشود که اغلب لبههای تیز بر روی قطعه باقی میگذارند. روشهای متعددی برای دیبرینگ وجود دارد که انتخاب روش مناسب به جنس قطعه، هندسه آن و الزامات کیفی بستگی دارد.
زوائد فلزی در قطعات مکانیزمهای دقیق و کوچک مشکلات متعددی ایجاد میکنند که از جمله آنها میتوان به عدم دقت در اندازهگیری، آسیب سطوح، اتصال کوتاه الکتریکی و تداخل در اتصالات اشاره کرد.
فینیشینگ فلز شامل استفاده از مواد و فناوریهای مختلف برای بهبود سطح فلز است. این مواد افزودنی میتوانند مزایای متنوعی از جمله خواص رهاسازی یا عدم چسبندگی، افزایش مقاومت در برابر سایش، مقاومت در برابر دمای بالا، یا مقاومت در برابر آلودگی، رطوبت و مواد شیمیایی را فراهم کنند.
فرآیندهای فینیشینگ علاوه بر بهبود خواص فیزیکی و شیمیایی سطح، نقش مهمی در زیباسازی ظاهر قطعات دارند و میتوانند عمر مفید قطعه را نیز افزایش دهند.
انواع پلیسهگیری و فرآیندهای آن
پلیسهگیری دستی (Manual Deburring)
پلیسهگیری دستی شامل استفاده از ابزارهایی مانند سوهان یا سنبادهکاری دستی برای حذف زوائد فلزی از قطعه است. این روش معمولاً برای فلزات نرمتر مانند برنج مورد استفاده قرار میگیرد که امکان پلیسهگیری دستی را به راحتی فراهم میکنند.
در روش دستی، مهارت و تجربه اپراتور نقش کلیدی در کیفیت نهایی کار دارد. هر چند این روش برای تولید انبوه مناسب نیست، اما برای قطعات با هندسه پیچیده یا قطعات حساس که نیازمند دقت بالا هستند، همچنان کاربرد دارد.
مزایای پلیسهگیری دستی:
- هزینه اولیه پایین
- عدم نیاز به تجهیزات خاص و گران
- انعطافپذیری بالا برای انواع قطعات
- کنترل دقیق توسط اپراتور
- مناسب برای کارگاههای کوچک و تیراژ پایین
- قابلیت حذف دقیق پلیسه در نقاط حساس یا پیچیده
معایب پلیسهگیری دستی: پ
- زمانبر بودن فرآیند
- بهرهوری پایین نسبت به روشهای خودکار
- وابستگی به مهارت اپراتور
- یکنواختی کمتر در نتایج
- خطر آسیب به قطعه در اثر فشار زیاد یا خستگی
- نامناسب برای تولید انبوه یا قطعات بزرگ

پلیسهگیری مکانیکی (Mechanical Deburring)
پلیسهگیری مکانیکی یک روش پیشرفتهتر برای حذف لبههای تیز از قطعات فلزی است که در آن از دستگاهها و ابزارهای مکانیکی مانند ماشینهای سنگزنی، چرخهای ساب، برسهای چرخشی یا دستگاههای CNC استفاده میشود. این فرآیند با حرکت چرخشی یا ارتعاشی ابزارهای ساینده انجام میشود که لبهها را ساییده و سطح قطعه را یکنواخت میکنند. در نسخههای پیشرفتهتر، از سیستمهای CNC استفاده میشود که دقت و تکرارپذیری فرآیند را به میزان قابل توجهی افزایش میدهند و میتوانند مسیرهای دقیق و پیچیده را برای پلیسهگیری دنبال کنند.
مزایای پلیسهگیری مکانیکی:
- مناسب برای قطعات با حجم تولید متوسط تا بالا
- ایدهآل برای قطعاتی که نیاز به دقت و سرعت دارند
- سرعت بالای عملیات
- توانایی کار با طیف وسیعی از قطعات
- یکنواختی و تکرارپذیری نتایج
- کاهش نیاز به مهارت و دخالت اپراتور
- بهرهوری بالا در مقایسه با روش دستی برای قطعات پیچیده و تعداد زیاد
معایب پلیسهگیری مکانیکی:
- نیاز به دقت بیشتر در تنظیمات دستگاه
- هزینه اولیه تجهیزات بیشتر از روش دستی
- دشواری دسترسی به قسمتهای خاص قطعه (حفرههای داخلی یا گوشههای پیچیده)


پلیسهگیری شیمیایی (Chemical Deburring)
پلیسهگیری شیمیایی یک روش دقیق و بدون استفاده از ابزار مکانیکی است که برای صاف کردن لبههای تیز و اضافی فلزات به کار میرود. در این روش، قطعه فلزی در محلولی خاص غوطهور میشود که مواد شیمیایی مانند اسیدها و بازها را شامل میشود. این مواد به آرامی لبههای تیز را حل میکنند و از سطح قطعه برداشته میشوند. این فرآیند باعث میشود که لبهها صاف شوند و قطعه تمیزتر و ایمنتر گردد. بعد از انجام این کار، قطعه باید به دقت شسته و تمیز شود تا از باقی ماندن مواد شیمیایی جلوگیری شود.
مزایای پلیسهگیری شیمیایی:
- مناسب برای قطعات با هندسههای پیچیده، سوراخهای ریز و شیارهای باریک
- دقت بالا در حذف لبهها
- عدم نیاز به تماس فیزیکی با قطعه
- امکان پردازش همزمان تعداد زیادی قطعه
- توانایی تمیزکاری سطح و حذف آلودگیها (روغن، چربی، اکسید)
- بهبود آمادهسازی سطح برای فرآیندهای بعدی (پوششدهی، رنگآمیزی)
معایب پلیسهگیری شیمیایی:
- محدودیت در کاربرد برای برخی فلزات و آلیاژها
- نیاز به فرمولاسیونهای شیمیایی خاص
- ضرورت کنترل دقیق پارامترهای فرآیند برای جلوگیری از خوردگی
- چالش در مدیریت پسماندهای شیمیایی
- نیاز به سیستمهای تصفیه و رعایت مسائل زیستمحیطی و ایمنی
پلیسهگیری الکتروشیمیایی (Electrochemical Deburring)
پلیسهگیری الکتروشیمیایی یک روش دقیق برای حذف لبههای تیز از قطعات فلزی است که به کمک جریان الکتریکی انجام میشود. در این روش، قطعه فلزی در یک مایع خاص به نام الکترولیت قرار میگیرد و یک الکترود دیگر در نزدیکی لبههای تیز قرار داده میشود. وقتی جریان الکتریکی از این دو الکترود عبور میکند، فلز از لبههای تیز به صورت یون جدا میشود و در مایع حل میشود. این فرآیند بهطور خاص روی لبههای تیز تمرکز میکند، چون جریان در این نواحی بیشتر است و همین باعث میشود که این نقاط سریعتر از دیگر قسمتها تمیز شوند.
مزایای پلیسهگیری الکتروشیمیایی:
- مناسب برای قطعات با هندسههای پیچیده، سوراخهای داخلی و شیارها
- دقت و کنترلپذیری بالا
- عدم نیاز به تماس فیزیکی با قطعه
- عدم ایجاد تنشهای داخلی در قطعه
- حذف انتخابی لبهها بدون آسیب به سایر قسمتها
- کاربرد گسترده در صنایع با نیاز به دقت بالا (هوافضا، پزشکی، خودروسازی پیشرفته، ابزار دقیق)
معایب پلیسهگیری الکتروشیمیایی:
- تجهیزات پیچیده و گرانقیمت
- نیاز به طراحی دقیق الکترود برای هر قطعه
- نیاز به تخصص در زمینه الکتروشیمی
- استفاده از محلولهای شیمیایی خاص با ملاحظات زیستمحیطی
- نیاز به مدیریت و دفع مناسب محلولهای الکترولیت

پلیسهگیری حرارتی (Thermal Deburring)
پلیسهگیری حرارتی فرآیندی مؤثر و سریع برای حذف لبههای تیز و ذرات اضافی از قطعات فلزی است که بر اساس احتراق سریع گازها و ایجاد موج حرارتی شدید عمل میکند. در این روش، قطعات در یک محفظه فشرده قرار میگیرند و محفظه با مخلوطی از گازهای قابل اشتعال پر میشود. سپس با ایجاد یک جرقه، این گازها مشتعل شده و یک موج حرارتی با دمای بسیار بالا ایجاد میکنند. این موج حرارتی به سرعت لبههای اضافی را میسوزاند.
مزایای پلیسهگیری حرارتی:
- مناسب برای قطعات با هندسههای پیچیده و سوراخهای متعدد
- سرعت بسیار بالا در فرآیند
- قابلیت پردازش همزمان چندین قطعه
- حذف یکنواخت لبهها از سطوح داخلی و خارجی
- عدم نیاز به تماس فیزیکی با قطعه
- قابل استفاده برای انواع فلزات و برخی مواد غیرفلزی
معایب پلیسهگیری حرارتی:
- نیاز به تجهیزات تخصصی و گرانقیمت
- الزامات ایمنی بالا در کار با گازهای قابل اشتعال
- احتمال نیاز به تمیزکاری اضافی پس از فرآیند
- نامناسب برای مواد حساس به حرارت
- محدودیت در کاربرد برای قطعات بسیار بزرگ
- کنترلپذیری کمتر در میزان حذف لبهها نسبت به برخی روشهای دیگر

پلیسهگیری با امواج اولتراسونیک (Ultrasonic Deburring)
گاهی برای صاف کردن لبههای تیز روی قطعات فلزی، از روشهای خاص و پیشرفتهای استفاده میشود که اصلاً نیازی به تماس فیزیکی یا ابزار مکانیکی ندارد. یکی از این روشها، استفاده از امواج صوتی بسیار قوی (اولتراسونیک) است.
در این روش، قطعه را داخل مایعی قرار میدهند و سپس امواج صوتی پرانرژی به این مایع فرستاده میشود. این امواج باعث ایجاد حبابهای بسیار ریز در مایع میشوند. وقتی این حبابها منفجر میشوند، انرژی زیادی آزاد میکنند و ضربههای خیلی ریز اما قوی به سطح قطعه وارد میکنند. این ضربهها باعث میشوند لبههای تیز و اضافی از بین بروند.
مزایای پلیسهگیری با امواج صوتی (اولتراسونیک):
- مناسب برای قطعات کوچک، ظریف و پیچیده
- دقت بالا در حذف لبهها
- حفظ ویژگیهای هندسی قطعه
- عدم ایجاد تغییر ابعادی یا ساختاری
- مناسب برای قطعات حساس و شکننده
- کاهش احتمال آسیب مکانیکی
- امکان پردازش همزمان چندین قطعه
- قابلیت تمیزکاری همزمان سطح قطعه
معایب پلیسهگیری با امواج صوتی:
- تجهیزات پیچیده و گرانقیمت
- میزان لبهگیری محدود (نامناسب برای لبههای بزرگ یا پلیسههای ضخیم)
- نیاز به ترکیب با روشهای دیگر در برخی موارد
- وابستگی عملکرد به شکل، اندازه، جنس قطعه و تنظیمات دستگاه
- عدم کارایی برای قطعات بسیار بزرگ یا سنگین

پلیسهگیری با واترجت(Water Jet Deburring)
پلیسهگیری با واترجت روشی مؤثر و انعطافپذیر برای حذف لبههای تیز از قطعات فلزی است که از نیروی هیدرودینامیکی آب با فشار بسیار بالا استفاده میکند. در این روش، آب با فشار زیاد از طریق یک نازل باریک به سمت لبههای قطعه هدایت میشود. قدرت فرسایشی این جریان آب، لبههای تیز را حذف میکند. برای افزایش قدرت برشی، مواد ساینده به جریان آب اضافه میشوند که به آن “واترجت ساینده” میگویند. لبهگیری با فشار آب معمولاً به صورت رباتیک یا تحت کنترل CNC انجام میشود.
مزایای پلیسهگیری با فشار آب:
- عدم ایجاد حرارت و جلوگیری از تغییرات ساختاری یا تنشهای حرارتی
- قابل استفاده برای طیف وسیعی از مواد (از فلزات نرم تا سخت)
- انعطافپذیری بالا در کار با قطعات با اشکال پیچیده
- قابلیت تنظیم دقیق پارامترهای فرآیند
- امکان لبهگیری انتخابی در مناطق خاص
- توانایی همزمان در حذف لبهها و تمیزکاری قطعه
معایب پلیسهگیری با فشار آب:
- تجهیزات پیچیده و پرهزینه
- هزینههای راهاندازی و نگهداری بالا
- مصرف بالای آب و نیاز به سیستمهای جمعآوری و تصفیه
- نیاز به کنترل دقیق پارامترها برای جلوگیری از آسیب به قطعات ظریف
- احتمال لرزش یا جابجایی قطعات کوچک بر اثر پاشش آب

پلیسهگیری بُرسی (Brush Deburring)
پلیسهگیری بُرسی روشی ساده و مؤثر برای حذف لبههای تیز از قطعات فلزی با استفاده از برسهای صنعتی است. این برسها از جنسهای مختلفی مانند سیمهای فلزی، نایلونی آغشته به مواد ساینده یا الیاف طبیعی/مصنوعی ساخته میشوند. برسها به صورت چرخشی یا ارتعاشی روی سطح قطعه حرکت میکنند و لبهها را ساییده و گرد میکنند. این فرآیند میتواند دستی، نیمهخودکار یا کاملاً خودکار انجام شود.
مزایای پلیسهگیری بُرسی:
- مناسب برای قطعات با اشکال ساده تا نسبتاً پیچیده
- قابل استفاده برای انواع مختلف فلزات
- سادگی و سهولت استفاده
- هزینه نسبتاً پایین تجهیزات
- انعطافپذیری و قابلیت تنظیم بالا
- حذف لبههای تیز، صاف و براق کردن سطح
- کاهش زبری سطح و حذف برخی آلودگیهای سطحی
- عدم ایجاد تنش داخلی یا تغییر ساختاری در قطعه
معایب پلیسهگیری بُرسی:
- کارایی محدود برای لبههای بزرگ یا سخت
- نامناسب برای هندسههای بسیار پیچیده یا سوراخهای داخلی کوچک
- فرسایش برسها و نیاز به تعویض دورهای
- حساسیت به فشار اعمالی (فشار زیاد: آسیب، فشار کم: لبهگیری ناکافی)
- احتمال آلودگی سطح قطعه با ذرات فلزی در صورت استفاده از برس فلزی

پلیسهگیری ویبراتوری (Vibratory Deburring)
پلیسهگیری ویبراتوری روشی مؤثر و اقتصادی برای حذف لبههای تیز از قطعات فلزی است که از انرژی ارتعاشی و رسانههای ساینده استفاده میکند. در این روش، قطعات فلزی با رسانههای ساینده در یک محفظه قرار میگیرند که توسط موتورها به ارتعاش درمیآید. ارتعاش محفظه باعث میشود که قطعات و رسانههای ساینده به طور مداوم با یکدیگر برخورد کنند و لبههای تیز را ساییده و حذف کنند. معمولاً یک محلول آبی نیز به مخزن اضافه میشود.
مزایای پلیسهگیری ویبراتوری:
- مناسب برای پردازش همزمان تعداد زیادی قطعه
- کاربرد گسترده در صنایع با حجم تولید بالا
- سرعت بالا در فرآیند
- کاهش نیاز به نیروی کار
- دستیابی به نتایج یکنواخت و تکرارپذیر
- توانایی صاف، تمیز و براق کردن سطح قطعات
- هزینه عملیاتی نسبتاً پایین
معایب پلیسهگیری ویبراتوری:
- نامناسب برای قطعات بسیار بزرگ یا سنگین
- خطر آسیب به قطعات ظریف
- دشواری در کنترل دقیق لبهگیری در نقاط خاص
- احتمال عدم لبهگیری کامل در مناطق با دسترسی دشوار
- نیاز به انتخاب دقیق رسانههای ساینده متناسب با نوع فلز
- احتمال گیر کردن یا گم شدن قطعات کوچک در بین رسانهها

پلیسهگیری با یخ خشک (Cryogenic Deburring)
در بسیاری از قطعات فلزی یا پلاستیکی، هنگام برش یا ماشینکاری، لبههای ریز و تیزی باقی میماند که باید پاک شوند تا قطعه صاف، ایمن و آماده استفاده شود. یکی از روشهای جدید برای این کار، استفاده از یخ خشک یا سرمای شدید است.
در این روش، قطعه را تا دمای خیلی پایین (مثلاً منفی ۶۰ تا منفی ۸۰ درجه) سرد میکنند. این سرمای شدید باعث میشود لبههای نازک و اضافی روی قطعه شکننده و ضعیف شوند. بعد از آن، با کمی لرزش یا ضربه، این لبهها بهراحتی کنده میشوند، بدون اینکه به بدنه اصلی قطعه آسیبی برسد.
مزایای پلیسهگیری با یخ خشک (کرایوژنیک):
- مناسب برای قطعاتی که نباید گرم شوند یا خیلی حساس هستند
- بدون استفاده از مواد شیمیایی و دوستدار محیط زیست
- قطعه تغییر شکل نمیدهد و کیفیت اولیهاش حفظ میشود
- برای شکلهای پیچیده و ظریف بسیار کاربردی است
- روی فلزات و پلاستیکها قابل استفاده است
معایب پلیسهگیری با یخ خشک (کرایوژنیک):
- مناسب برای قطعاتی که نباید گرم شوند یا خیلی حساس هستند
- بدون استفاده از مواد شیمیایی و دوستدار محیط زیست
- قطعه تغییر شکل نمیدهد و کیفیت اولیهاش حفظ میشود
- برای شکلهای پیچیده و ظریف بسیار کاربردی است
- روی فلزات و پلاستیکها قابل استفاده است
انواع روشهای پرداخت کاری فلز و فرآیند آنها
آبکاری (Electroplating)
آبکاری یک روش صنعتی است که در آن، یک لایه نازک از فلز روی سطح یک قطعهی دیگر قرار میگیرد. این فرآیند معمولاً با استفاده از جریان برق یا واکنشهای شیمیایی انجام میشود. هدف از آبکاری این است که ویژگیهای سطحی قطعه را بهتر کنیم؛ برای مثال:
- افزایش مقاومت در برابر زنگزدگی و خوردگی
- بالا بردن سختی و دوام سطح قطعه
- ایجاد ظاهر زیبا و براق
- بهبود رسانایی یا خاصیتهای الکتریکی در قطعات الکترونیکی
آبکاری را میتوان روی فلزات مختلف مانند فولاد، مس، نیکل، طلا، نقره و حتی بعضی قطعات پلاستیکی که از قبل آماده شدهاند انجام داد.

1- آبکاری با برق مستقیم (روش سنتی)
- در این روش قطعه در محلولی خاص قرار میگیرد و با جریان برق، لایه فلزی روی آن مینشیند.
- مناسب برای اکثر فلزات
- ساده و رایج، اما برای قطعات خیلی پیچیده محدودیت دارد.
2- آبکاری پالسی (پیشرفتهتر)
- شبیه روش قبلی است، ولی جریان برق بهصورت پالسهای کنترلشده اعمال میشود.
- باعث میشود پوشش یکنواختتر و قویتر باشد، مخصوصاً در جاهای سخترس.
- نیاز به دستگاه دقیقتر دارد.
3- آبکاری بدون برق (شیمیایی)
- به برق نیاز ندارد، بلکه با واکنش شیمیایی فلز روی قطعه مینشیند.
- برای پوششدهی قطعات خیلی پیچیده یا حتی غیرفلزی مفید است.
- سرعت پایینتر و نیاز به کنترل دقیق محیط دارد.
4- آبکاری موضعی با برس (برسی)
- برای تعمیرات یا فقط یک بخش خاص از قطعه استفاده میشود.
- با برس فلز مورد نظر را روی سطح منتقل میکنند.
- مناسب برای قطعات بزرگ یا مواقعی که غوطهوری کامل ممکن نیست.
5- آبکاری در بشکه دوار
- قطعات کوچک را داخل بشکهای مخصوص میریزند و همراه با محلول میچرخانند تا همه سطحها پوشش داده شود.
- برای تولید انبوه قطعات کوچک بسیار مناسب است.
- اما برای قطعات ظریف یا دقیق مناسب نیست.
آنودایز کردن (Anodizing)
آنودایزینگ یک روش صنعتی برای محافظت از سطح فلز، مخصوصاً آلومینیوم است. در این روش، قطعه فلزی را در یک محلول خاص قرار میدهند و برق از آن عبور میدهند. این کار باعث میشود روی سطح فلز، یک لایه نازک اما مقاوم از اکسید تشکیل شود.
این لایه محافظ باعث میشود فلز در برابر زنگزدگی، خط و خش، و شرایط محیطی مقاومتر شود. همچنین میتوان این لایه را رنگی کرد تا ظاهر قطعه هم زیباتر شود.

آنودایزینگ چند نوع مختلف دارد که در ضخامت، رنگپذیری و مقاومت آنها تفاوت وجود دارد:
- نوع کرومیک: لایه بسیار نازک، مناسب برای قطعات حساس یا نظامی.
- نوع سولفوریک: رایجترین نوع، با قابلیت رنگپذیری بالا و مناسب برای کاربردهای تزئینی و صنعتی.
- نوع سخت: ضخیم و بسیار مقاوم، مناسب برای قطعاتی که در شرایط سخت کار میکنند.
- نوع آلی و دیگر انواع: برای کاربردهای خاص مثل تولید رنگهای خاص یا آمادهسازی سطح قبل از چسبکاری.
چطور نوع مناسب آنودایزینگ را انتخاب کنیم؟
برای انتخاب روش مناسب، باید به موارد زیر توجه کرد:
- جنس فلز: بیشتر روشها برای آلومینیوم طراحی شدهاند.
- کاربرد قطعه: اگر ظاهر مهم است، نوع سولفوریک بهتر است؛ اگر دوام و مقاومت مهم است، نوع سخت مناسبتر است.
- هزینه و دقت: روشهای خاصتر مثل نوع آلی یا پلاسما گرانتر هستند اما ویژگیهای خاصی دارند.
- شرایط محیطی: برای محیطهای مرطوب یا خشن، پوششهای ضخیمتر عملکرد بهتری دارند.
بلاستینگ (Blasting)
بلاستینگ یا سندبلاست روشی است برای تمیز کردن و آمادهسازی سطح فلزات، چوب، پلاستیک و سایر مواد. در این روش، مادهای شبیه به شن یا ذرات ریز دیگر با فشار زیاد به سطح برخورد میکند و زنگزدگی، رنگ، آلودگی یا پوششهای قدیمی را پاک میکند. این کار میتواند سطح را برای رنگآمیزی یا پوششدهی آماده کند یا آن را صافتر و یکدستتر نشان دهد.

بلاستینگ روشهای مختلفی دارد که هر کدام برای شرایط خاصی مناسب هستند:
- سندبلاست: قدیمیترین روش است و از ماسه استفاده میکند. ارزان است، اما به دلیل تولید گرد و غبار خطرناک، کمتر توصیه میشود.
- بلاستینگ با مهره شیشهای: برای تمیز کردن نرم و براق کردن سطح بدون آسیب به خود سطح استفاده میشود. بیشتر برای قطعات تزئینی یا ظریف مناسب است.
- بلاستینگ با اکسید آلومینیوم: بسیار قوی و مؤثر برای پاک کردن کامل سطح است. مخصوصاً زمانی که بخواهند بعدش روی فلز رنگ یا پوشش بزنند.
- بلاستینگ با جوش شیرین (بیکربنات سدیم): خیلی ملایم است و به سطح آسیب نمیزند. مناسب برای سطوح حساس مثل قطعات خودرو یا دستگاههای الکترونیکی.
- بلاستینگ با یخ خشک: خیلی تمیز و بدون پسماند است. یخ خشک بعد از برخورد بخار میشود. برای جاهایی که تمیزی مطلق مهم است یا نباید چیزی باقی بماند، مثل صنایع غذایی یا پزشکی، استفاده میشود.
- بلاستینگ با ذرات پلاستیکی: برای پاککردن رنگ یا پوشش از روی سطوحی که نباید خراش بردارند، مثل بدنه هواپیما یا قطعات پلاستیکی، کاربرد دارد.
رنگآمیزی در فرآیند فینیشینگ شیت متال
رنگآمیزی یکی از مراحل کلیدی در فرآیند فینیشینگ ورقهای فلزی است که نه تنها نقش مهمی در زیبایی ظاهری قطعه ایفا میکند، بلکه تأثیر قابل توجهی بر دوام، مقاومت سطح و محافظت در برابر عوامل محیطی دارد. در بسیاری از کاربردهای صنعتی، بدنه قطعات فلزی پس از ساخت و مونتاژ، نیازمند پوششی محافظ هستند تا در برابر رطوبت، مواد شیمیایی، خراش، زنگزدگی و تابش اشعه UV مقاوم شوند. رنگآمیزی میتواند این محافظت را فراهم کرده و در عین حال امکان ایجاد جلوههای متنوع بصری، مانند رنگهای مات، براق، فلزی یا بافتدار را نیز فراهم کند.
در صنعت شیت متال، انتخاب نوع روش رنگآمیزی به عواملی چون کاربرد نهایی قطعه، شرایط محیطی، نوع فلز پایه، محدودیتهای ابعادی، هزینهها و تجهیزات موجود بستگی دارد.
دو روش اصلی که به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند، عبارتند از رنگ کورهای (پودر کوتینگ) و رنگ مایع (سنتی) که هرکدام ویژگیها، مزایا و محدودیتهای خاص خود را دارند.
1- پودر کوتینگ (Powder Coating)
پودر کوتینگ یک فرآیند پوششدهی است که در آن یک پودر خشک و ریز به صورت الکترواستاتیکی بر روی سطح یک قطعه پاشیده میشود. سپس قطعه در یک کوره پخت قرار میگیرد تا پودر ذوب شده و یک پوشش سخت و بادوام ایجاد کند. این فرآیند معمولاً برای پوششدهی فلزات استفاده میشود، اما میتوان آن را بر روی مواد دیگری مانند پلاستیک و چوب نیز اعمال کرد. پودر کوتینگ در طیف گستردهای از رنگها و بافتها موجود است و میتواند برای اهداف تزئینی و عملکردی مورد استفاده قرار گیرد.
مراحل اصلی فرآیند پودر کوتینگ عبارتند از:
- آمادهسازی سطح (تمیزکاری، چربیزدایی)
- پاشش الکترواستاتیکی پود
- پخت در کوره مخصوص
- خنکسازی قطعه
انواع مختلف پودر کوتینگ:
- اپوکسی (برای فضاهای داخلی، مقاوم در برابر خوردگی)
- پلیاستر (برای فضای باز، مقاوم در برابر UV)
- پلییورتان (مقاومت مکانیکی بالا)
- آکریلیک (ظاهر براق و زیبا)
مزایا: دوام بالا، پوشش یکنواخت، مقاومت شیمیایی
معایب: نیاز به تجهیزات خاص، محدودیت اندازه قطعه
2- رنگ مایع (Wet Painting)
رنگ مایع که بهعنوان روش سنتی رنگآمیزی نیز شناخته میشود، یکی از رایجترین و در دسترسترین روشها برای ایجاد پوشش محافظ و تزئینی بر روی قطعات فلزی است. این نوع رنگ معمولاً بهصورت مایع حاوی رنگدانه، حلال و رزینهای پایه اعمال میشود و میتواند با ابزارهایی مانند اسپری، قلممو یا غلتک روی سطح فلز پخش گردد. پس از اعمال، رنگ مایع با تبخیر شدن حلال خشک میشود و یک لایه پوششدهی نسبتاً یکنواخت روی سطح باقی میگذارد.
در صنعت شیت متال، رنگ مایع معمولاً در مواردی به کار میرود که یا محدودیتهایی در استفاده از پودر کوتینگ وجود داشته باشد (مانند اندازه قطعه یا نبود تجهیزات کوره) یا نیاز به پوششهای خاص و ظاهری تزئینی خاص باشد. همچنین در برخی تعمیرات یا بازسازیها، رنگ مایع گزینهای سریع و اقتصادیتر محسوب میشود.
مزایای رنگ مایع:
- انعطافپذیری بالا در کاربرد بر روی قطعات بزرگ یا دارای اشکال پیچیده.
- امکان اعمال چند لایه و تنظیم ضخامت پوشش.
- تنوع رنگ و جلوههای ظاهری، شامل مات، براق، متالیک و نیمهبراق.
- عدم نیاز به تجهیزات پیچیده مانند کوره (در برخی موارد).
معایب رنگ مایع:
- مقاومت کمتر در برابر سایش، ضربه، و مواد شیمیایی نسبت به پودر کوتینگ.
- نیاز به زمان خشک شدن طولانیتر.
- احتمال ایجاد شره یا پوشش ناهموار در صورت اعمال نادرست.
- تولید بخارات آلی فرّار که ممکن است از نظر زیستمحیطی مشکلساز باشند.
اکسیداسیون سیاه (سیاهکاری)
اکسیداسیون سیاه یا سیاهکاری، یک روش برای ایجاد یک لایه محافظ روی سطح فلز است که بیشتر برای فلزاتی مثل فولاد و آهن استفاده میشود. در این روش، سطح فلز با استفاده از مواد شیمیایی خاص به رنگ مشکی در میآید. این لایه مشکی که از نوعی اکسید آهن به نام Fe₃O₄ ساخته شده، هم ظاهر فلز را زیباتر میکند و هم باعث میشود فلز دیرتر زنگ بزند یا ساییده شود.
مراحل این کار بهطور خلاصه اینطور است:ابتدا قطعه فلزی بهخوبی تمیز و چربیزدایی میشود. سپس با اسید، زنگهای احتمالی روی آن پاک میشود. در مرحله اصلی، قطعه درون یک محلول داغ قرار میگیرد تا لایه سیاه روی آن شکل بگیرد. در پایان، قطعه با روغن یا موم پوشانده میشود تا محافظت بیشتری در برابر زنگزدگی پیدا کند.

نتیجهگیری
به طور خلاصه، دیبرینگ و فینیشینگ دو مرحله حیاتی در فرآیند تولید قطعات فلزی هستند که به طور مستقیم بر کیفیت، عملکرد و ظاهر نهایی محصول تأثیر میگذارند. دیبرینگ به حذف لبههای تیز، زائدات و پلیسههای ناشی از فرآیندهای ماشینکاری، برشکاری یا قالبگیری میپردازد و ایمنی، سهولت استفاده و عمر مفید قطعه را افزایش میدهد. از روشهای مختلف دیبرینگ میتوان به لبهگیری با فشار آب، لبهگیری برسی، لبهگیری ویبراتوری و لبهگیری با یخ خشک اشاره کرد که هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارند و بر اساس جنس، اندازه و پیچیدگی قطعه و همچنین حجم تولید انتخاب میشوند.
فینیشینگ نیز شامل طیف گستردهای از فرآیندها است که هدف آنها بهبود خواص سطحی قطعه، افزایش مقاومت در برابر خوردگی، سایش و حرارت، و همچنین ایجاد ظاهر مطلوب است. از جمله روشهای متداول فینیشینگ میتوان به آبکاری، آنودایزینگ، بلاستینگ، پودر کوتینگ و اکسیداسیون سیاه اشاره کرد. هر کدام از این روشها با ایجاد یک لایه محافظ یا تغییر ساختار سطح، خواص ویژهای به قطعه میبخشند و بر اساس نیازهای عملکردی و زیباییشناختی محصول انتخاب میشوند. در انتخاب روش مناسب فینیشینگ، عواملی مانند جنس قطعه، شرایط محیطی، استانداردهای صنعتی و ملاحظات اقتصادی نقش مهمی ایفا میکنند.
در نهایت، انتخاب ترکیبی مناسب از روشهای دیبرینگ و فینیشینگ میتواند به تولید قطعات با کیفیت بالا، عمر طولانی و ظاهر جذاب منجر شود و در عین حال، هزینههای تولید را بهینه کرده و الزامات زیستمحیطی را رعایت کند. توجه به این دو مرحله، نقش کلیدی در ارتقای رقابتپذیری محصولات در بازار جهانی دارد.
سوالات متداول
1- کدام روش دیبرینگ برای قطعات با اشکال پیچیده مناسبتر است؟
روشهایی مانند دیبرینگ الکتروشیمیایی، شیمیایی و با امواج صوتی (اولتراسونیک) برای قطعات با اشکال پیچیده، سوراخهای داخلی یا شیارهای باریک بسیار مناسب هستند؛ زیرا بدون تماس فیزیکی و بهصورت یکنواخت عمل میکنند و امکان دسترسی به نواحی دشوار را دارند.
2- آیا لبهگیری باعث کاهش دقت ابعادی قطعه میشود؟
در روشهای دقیق مانند الکتروشیمیایی، شیمیایی یا اولتراسونیک، کنترلپذیری فرآیند بالا است و کاهش دقت ابعادی به حداقل میرسد. اما در روشهای مکانیکی یا برسزنی، در صورت عدم کنترل مناسب، ممکن است اندکی از ابعاد قطعه کاهش یابد یا زبری سطح تغییر کند.
3- آیا استفاده از روشهای خودکار دیبرینگ مقرونبهصرفه است؟
بله، در تولید انبوه و خطوط خودکار صنعتی، استفاده از روشهای خودکار دیبرینگ میتواند به دلیل کاهش زمان، نیروی انسانی و افزایش یکنواختی و کیفیت، بسیار مقرونبهصرفه باشد؛ هرچند سرمایهگذاری اولیه ممکن است بالا باشد.
4- چه عواملی در انتخاب روش دیبرینگ یا فینیشینگ مناسب تأثیرگذارند؟
جنس قطعه، شکل هندسی، حساسیت ابعادی، نوع پلیسه، تعداد قطعات، شرایط زیستمحیطی، نوع پوشش نهایی مورد نظر، و بودجه در دسترس از عوامل تعیینکننده در انتخاب مناسبترین روش دیبرینگ و فینیشینگ هستند.
5- پرداختکاری (Finishing) چه تفاوتی با دیبرینگ دارد؟
دیبرینگ به حذف پلیسهها و لبههای ناخواسته تمرکز دارد، در حالی که پرداختکاری (Finishing) بر بهبود سطح نهایی قطعه، کاهش زبری، افزایش براقیت، آمادهسازی برای پوششدهی یا افزایش مقاومت به خوردگی تمرکز دارد. بهعبارتی، دیبرینگ بخشی از فرآیند فینیشینگ به شمار میرود.